ماجرای جذاب تاسیس اولین مدرسه به سبک جدید در ایران

567
۳.۲
(۵)
میرزا حسن رشدیه

درباره میرزا حسن رشدیه

میرزا حسن رشدیه در سال ۱۲۴۸ در محله چرنداب تبریز در خانواده ای روحانی متولد شد و مقدمات مرسوم زمان خود شامل صرف و نحو را در مکتب خانه های تبریز فرا گرفت.در زمان وی دو روزنامه به نام های اختر و ثریا در استانبول به زبان فارسی منتشر می شد.روزی به صورت اتفاقی وی مقاله ای در یکی از این روزنامه ها مشاهده کرد که در آن نویسنده درباره علت گستردگی بی سوادی در ایران اینگونه نوشته بود:مشکل اصلی در ایران فراگیری خواندن و نوشتن زبان فارسی است و بایستی طرز آموزش الفبا تغییر کند.بعد از خواندن این مقاله میرزا حسن تصمیم گرفت به بیروت سفر کند . وی در دانشکده تربیت معلم که توسط فرانسویان اداره می شد ، به تحصیل مشغول شد.بعد از دوسال میرزا حسن رهسپار استانبول شده و بعد از چندسال تحقیق روش جدیدی برای آموزش الفبا ابداع کرد و آن را الفبای صوتی نام نهاد و سپس برای اجرای نظریه ی خود و همه گیر کردن زبان فارسی به ایران بازگشت .وی در سال ۱۲۷۵ (در زمان سلطنت ناصرالدین شاه)اولین مدرسه به سبک جدید را در محله ی ششگلان تبریز ساخت.

مدرسه رشدیه

تاسیس اولین مدرسه به سبک جدید در ایران

مقاومت مکتب داران در برابر تاسیس دبستان بسیار شدید بود و برای براندازی آن تلاش می کردند. حربه اصلی آنها تحریک عوام و استفاده از احساسات مذهبی بود.نخستین دبستان یکسال بیشتر دوام نداشت و عده ای با چوب و چماق به مدرسه حمله کردند و سرانجام میرزا حسن شبانه از تبریز گریخت.بعد از مدتی میرزا حسن مجدد به تبریز بازگشت و این بار مدرسه را در محله ی بازار تبریز ساخت اما زمانی نگذشت و مجددا به مدرسه حمله شد و این بار وی از ترس جانش از تبریز فرار کرد.
وی سومین مدرسه اش را در محله ی چرنداب تاسیس کرد. هنوز یکسال نگذشته بود که مجددا عده ای به مدرسه هجوم آورده و آن را غارت کردند.اما این مرد سرسخت حتی بعد از آنکه تهدید به قتل شد دست از کار نکشیده و این بار مدرسه ای را در محله ی نوبر تاسیس کرد.تعداد شاگردان او در این مدرسه چیزی در حدود ۳۷۵ نفر بود که بعد از هجوم عده ای خشمگین یک کودک کشته و تعدادی زخمی شدند و نهایتا میرزا حسن به مشهد گریخت.

مدارس تبریز

ساخت مدرسه در مشهد نیز نتیجه ای مشابه ساخت مدارس تبریز به دنبال داشت.بنابراین وی عازم تهران شد و با کسب اجازه از علمای نجف مسجد مخروبه شیخ الاسلام را که مقابل دارالفنون بود تعمیر و دبستان را در آنجا دایر کرد.و اما شاید بخش جذاب داستان همین قسمت باشد که این بار میرزا حسن همراه با عده ای بر بام دارالفنون ناظر تخریب و غارت مدرسه بود.وی قاه قاه می خندید و می گفت: نمی دانند که از هر آجر این دبستان، دبستان دیگری بنا خواهد شد.

میرزا حسن رشدیه

حکایت زنگ مدرسه

سرانجام بعد چندین سال و با وجود همه مخالفت ها مدارس جدید با استقبال مردم روبه رو شد و کسان دیگری مانند آیت الله طباطبایی نیز اقدام به ساخت مدرسه به روش نوین کردند.و اما درباره حکایت زنگ مدرسه دانستن این مطلب خالی از لطف نیست که برای اولین بار میرزا حسن رشدیه در دبستان خود برای خبر کردن دانش آموزان از زنگ استفاده کرد.در این بین عده ای سو استفاده کردند و گفتند که ای مردم بی توجه نشسته اید و عده ای لا مذهب در مدرسه کودکان مسلمان ناقوس کلیسا را به صدا در آورده اند.بنابراین رشدیه تصمیم گرفت شعر زیر را جایگزین زنگ مدرسه کند.

هر آنکه پی علم و دانایی است بداند که وقت صف آرایی است.

به این مطلب علاقه داشتید؟

میانگین امتیازها ۳.۲ / ۵. تعداد افراد امتیاز دهنده: ۵

اولین نفر باشید که برای این مطلب امتیاز ثبت می کنید.

شاید به این مطالب هم علاقه داشته باشید

Comments are closed.